رمان سیاه

دانلود رمان تخیلی برای نوجوانان

رمان سیاه

دانلود رمان تخیلی برای نوجوانان

رمان سیاه

شما می توانیدبهترین رمان ها را از وب سایت ما دانلود کنید

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رمان» ثبت شده است

پرسی جکسون-طلسم تایتان

 جلد سوم طلسم تایتان (پرسی جکسون)

جمعه‌ی قبل از شروع زمستان، مادرم یک ساک سفر همراه با چند سلاح مرگبار برایم بست و من‌را به یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی جدید برد. سر راهمان، دوستانم آنابت و تالیا را هم سوار کردیم.
از نیویورک تا بارهاربر، در ایالت ماین هشت ساعت راه بود. برف و باران روی بزرگراه می‌ریخت. من، آنابت و تالیا چند ماه بود که همدیگر را ندیده بودیم، ولی با وجود بوران و فکر اینکه قرار است چه کاری انجام بدهیم، عصبی‌تر از آن بودیم که خیلی با هم حرف بزنیم. به جز مادرم، که وقتی عصبی و نگران است، بیشتر حرف می‌زند. وقتی بالاخره به وست اُوِر هال رسیدیم، هوا داشت تاریک می‌شد و مادرم همه‌ی ماجراهای خجالت‌آور دوران بچگی‌ام را برای آنابت و تالیا تعریف کرده بود.
تالیا بخار شیشه‌ی ماشین را پاک و به بیرون نگاه کرد: «اوه، آره بهمون خوش می‌گذره.»

پرسی جکسون-دریای هیولاها

دریای حیولا-جلد2 دریای هیولاها (پرسی جکسون)

کابوس من اینطوری شروع شد.
در یک خیابان متروکه در یک شهر ساحلی کوچک ایستاده بودم. نیمه‌شب بود. طوفان در راه بود. باد و باران درخت‌های کاج کنار پیاده‌رو را تکان می‌داد. ساختمان‌های زرد و صورتی‌رنگ در طول خیابان صف کشیده بودند و روی پنجره‌هایشان تخته کوبیده شده بود. یک چهارراه آنطرف‌تر، بعد از ردیفی از بوته‌های ختمی، اقیانوس موّاج دیده می‌شد.
با خودم گفتم، فلوریدا. هرچند مطمئن نبودم این‌را از کجا می‌دانم. هیچ‌وقت فلوریدا نرفته بودم.
مدتی بعد صدای کوبیده شدن سُم روی پیاده‌رو را شنیدم. برگشتم و دوستم گروور را دیدم که داشت از ترس جانش به سرعت فرار می‌کرد.
آره، گفتم صدای سُم.

پرسی جکسون-دزد صاعقه

پرسی جکسون دزد صاعقه (پرسی جکسون)
ببینید من نمی‌خواهم یک دورگه باشم.
اگر این کتاب را به‌خاطر این می‌خوانید که فکر می‌کنید شما هم یک دورگه‌اید؛ نصیحت من را گوش کنید: همین الان کتاب را ببندید، هر دروغی را که پدر و مادرتان در مورد تولّدتان گفتند باور کنید و سعی کنید یک زندگی معمولی داشته باشید. دورگه بودن خیلی خطرناک و وحشتناک است. بیشتر وقتها باعث می‌شود که به‌طرز دردآوری کشته شوید، امّا اگر یک بچه‌ی معمولی هستید و این کتاب را به‌خاطر سرگرمی می‌خوانید، عالیه، ادامه بدهید. من به حال شما حسرت می‌خورم که می‌توانید باور کنید هیچکدام از این اتفاقات واقعیت ندارند.
امّا اگر خودتان را در لابه‌لای صفحات این کتاب پیدا کردید، اگر احساس کردید یک چیزی از درون دارد قلقلکتان می‌دهد، فوراً خواندن را متوقف کنید. شما ممکن است یکی از ما باشید. و به‌محض اینکه متوجه این موضوع شوید، بعد از مدّت کوتاهی آنها هم متوجه می‌شوند و سروکله‌شان پیدا می‌شود.
نگویید که بهتون هشدار ندادم.

جلاد لاغر


جلاد لاغر

نویسنده: دارن شان
مترجم: فرزان مظفریان - آرمان دیانت مهر

جلاد لاغر کتابی نوشته دارن شان است. کتاب جلاد لاغر در ماه می‌سال ۲۰۱۰ در کشور انگلستان و در ماه آگوست سال ۲۰۱۰ در کشور ایالات متحده آمریکا انتشار یافته‌است. این کتاب داستان زیبا و متفاوتی را روایت می‌کند و خود نویسنده این کتاب را بهترین کتابش می‌داند. انعطاف پذیری که دارن شان در این کتاب از خود نشان داده و توجهی که علی رغم کج بینی‌های معمولش به برخی ارزش‌های انسانی روا داشته، این اثر را از مجموعه آثار قبلی او متمایز می‌سازد. این کتاب با الهام از «ماجراهای هاکلبری فین» نوشته شده‌است.

دخمه خونین

جلد سوم: دخمه خونین

دارن شان پسری است که همه گمان می‌کنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای کریسلی شده و همراه دوستش، ایورا به شهر دیگری رفته است. دارن و دوستش با خبر می‌شوند که جسدهای عجیبی در گوشه و کنار شهر کشف شده است – گویی خون همه اجساد را کشیده بودند. آن‌ها تصور می‌کنند که آقای کریسلی این قربانیان را از پای در آورده است، اما برای کشف حقیقت، خود در تونل‌های زیرزمینی شهر گرفتار می‌شوند.

دستیار یک شبح

جلد دوم: دستیار یک شبح

دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی می‌کرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول کرده است که زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرک عجایب می‌رود و دستیار او می‌شود. بازیگرها و کارکنان عجیب این سیرک او را در جمع خودشان می پذیرند، اما... مرد گرگی، یکی از وحشتناک‌ترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد می‌شود و دارن و دوستش را تعقیب می‌کند.

سیرک عجیب

 جلد اول: سیرک عجایب

دارن شان شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش – هارکات – از درگاهی جادویی می‌گذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم می‌گذارد. برای کشف هویت هارکات، آن‌ها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه‌ی دیگر وجود آدم کوچولو را در آن آب‌های تیره صید کنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟